(بسم الله الرحمان الرحیم)
سه کشته آز
در
روزگارعیسی(ع)،سه مرد درراهی می رفتند.فراگنجی رسیدند.گفتند:یکی را
بفرستیم تا ماراخوردنی آورد.یکی را بفرستادند.آن مردبشدوطعام بخرید،باخیش
گفت:مرابایدزهردراین طعام کردتاایشان بخورندو بمیرند و گنج به من ماند.
آن
دومرد دگر گفتند:چون این مردبازآید وطعام بیاورد، وی را بکشیم تاگنج به
مابماند.چون اوبیامد و طعام زهر آلود بیاورد، وی رابکشتند.پس طعام بخوردند
وهر دو بمردند .
عیسی(ع)آنجا بگذشت با حواریان.گفت :بنگرید که چگونه هر سه مردازبهر وی کشته اند و وی ازهر سه باز مانده.
واین پندی است بر جویندگان دنیا از دنیا.
(نصیحة الملوک ، محمد غزّالی)
کسی معنی داستان را می داند
بگوید
[ بازدید : 100 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]